۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

سخنان فیثاغورث



ریاضیدان و فیلسوف یونانی

هرگز قبل از فکر کردن حرف نزن و کاری انجام مده. فیثاغورث

آدمی را امتحان به کردار باید کرد نه به گفتار ،چه بیشتر مردم زشت کردار و نیکو گفتارند.فیثاغورث

بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در اعماق روح و قلب خود جستجو کنیم. فیثاغورث

فرصت از دست مده و در کار سستی مکن که میوه آن ذلت است.فیثاغورث

انسان ،معیار همه ی چیزها است.فیثاغورث

بهترین زمان برای تربیت اراده ، ایام جوانی است.فیثاغورث

اراده انسانی در کنار سرنوشت او ایستاده و چرخ تکامل او را اداره میکند.فیثاغورٍث

دوست تو کسی است که هرگاه کلمه حق از تو بشنود ، خشمناک نشود.فیثاغورث

تا میتوانی دوست برای خودت آماده کن نه از برای مالت.فیثاغورث

اصل حاکم بر زندگی ما انسانها احساس است.فیثاغورث

خشم با دیوانگی آغاز میشود و با پشیمانی پایان میپذیرد.فیثاغورث

بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در ژرفای روح و قلب خود جستجو کنیم.فیثاغورٍث

اگر دوست تو مرتکب خطایی شد ، از دوستی او صرفنظر مکن ،زیا که انسان در معرض خطاست.فیثاغورث

سخنان موریس مترلینگ



نویسنده و فیلسوف بلژیکی

به یاد داشته باشید كه شادمانی به اندازه ی غم و غصه واگیردار است. نخستین وظیفه ی افراد شاد این است كه دیگران را از شادمانی خود آگاه سازند.موریس مترلینگ

روح ما با این افکار پست و اندیشه های که از حدود معده و شهوت تجاوز نمیکند،آیا اگر از بین برود بهتر نیست!؟ موریس مترلینگ

بیچاره شیطان در کره خاکی بدنام شده است.زیرا شیطان جز خود ما هیچکس نیست،ما برای اینکه خودمان را در حضور خود تبرئه کنیم،تمام کینه ها ،حسدها ،دشمنی ها و بیرحمی ها را در وجود موهومی به نام شیطان جا داده ایم.موریس مترلینگ

فداكاری در دو مورد خوب است : اول: تنها راه باقی مانده باشد و از هیچ راه دیگری غیر از جانفشانی نتوان به هدف مورد نظر دست یافت. دوم: بدانیم دیگران با این فداكاری خوشبخت خواهند شد.موریس مترلینگ

یکی از صحبتهایی که مرا سرگرم میکند اظهارات دانشمندان مذهبی و دینی استکه بطرزی موثر در مورد اراده و نقشه های خدا صحبت میکنند و چنان به گفته خود اعتقاد دارند که گویی ظهر آنروز با خدا ناهار خورده اند!موریس مترلینگ

هركس ارزش پیروزی را نداند، به شكست خواهد رسید. موریس مترلینگ

ما باید خیلی خودپسند باشیم اگر تصور كنیم كه برجسته ترین موجودات دنیا هستیم. در این دنیا نزدیك به صد میلیارد كهكشان وجود دارد كه هر یك از آنها چندین میلیون خورشید دارند كه شبیه به ما یا بهتر هستند و هر روز تعدادی از آنها با هم برخورد می كنند و در هیچ جای دنیا كسی برایشان غصه نمی خورد و مجلس ترحیم و یادبود برپا نمی كند. موریس مترلینگ

خیلی دشوار است كه انسان پی ببرد كه جهان را برای او نیافریده اند.موریس مترلینگ

وقتی به شعله شمع می دمید و شمع را خاموش می كنید، آن شعله كجا می رود؟ خواهید گفت نیست می شود، ولی چنین چیزی محال است؛ در دنیا یعنی در هستی، هیچ چیز «نیست» نخواهد شد! موریس مترلینگ

آدم تنها اگر در بهشت هم باشد به او خوش نمی گذرد. اما كسی كه به كتاب یا تحقیق علاقه مند است، هنگامی كه به مطالعه یا اندیشه درباره محتوای آن كتاب مشغول است، جهنم تنهایی برای او بهترین بهشت هاست.موریس مترلینگ

زندگان، مردگانی هستند كه ایام رهایی شان را در این دنیا می گذرانند.موریس مترلینگ

تمام اشتباههای ما درباره مرگ ناشی از این است كه فكر می كنیم درد و رنجی كه ما قبل از مردن می كشیم مربوط به مرگ است. در صورتی كه چنین نیست و تمام درد و رنجها مربوط به زندگی است. زندگی موجب درد و رنج می شود و مرگ، پایان دردهاست.موریس مترلینگ

محبت گوهر گرانبهایی است كه در برخی از قلبها روی آن خاكستر نشسته است. این پوشش نازك و كوتاه را با تبسم بزدایید تا گوهر گرانبهایی كه پنهان است، آشكار شود و با درخشش خود، روح و قلب همگان را روشن سازد.موریس مترلینگ

ارزش اخلاقی بسته به تعداد وظایفی است كه انسان انجام می دهد.موریس مترلینگ

به نظر من اگر مرگ در دنیا نبود، بشر به آن محتاج بود و می بایست آن را خلق كند تا از چنگال كسالتهای زندگی رهایی یابد. در حقیقت بسیاری از ما پیش از مردن، مرده هستیم؛ برای اینكه همه چیز خود را از دست داده ایم.موریس مترلینگ

ما هیچ دلیلی در دست نداریم كه بتوانیم وجود فهم و شعور را در سنگ و درخت و غیره منكر بشویم و در این صورت بعید نیست دنیاهایی وجود داشته باشد كه در آن، سنگ ها و سایر جمادات مثل ما زندگی كنند و بلكه زندگی فكری آنها از ما بالاتر باشد.موریس مترلینگ

آنچه انسان هرگز نخواهد فهمید این است كه چگونه در برابر كسی كه ما را آفریده و همه چیز ما از اوست، مسئول خواهیم شد و او از ما بازخواست خواهد كرد ؟!؟!؟ موریس مترلینگ

ما نادان هستیم و شاید تا ابد نادان بمانیم، اما بتدریج چیزهایی می آموزیم كه به ما نشان می دهد به درستی نادانیم. موریس مترلینگ

اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر مفهومی نداشت. موریس مترلینگ

آن كس كه اراده و استقامت دارد، روی شكست را نمی بیند. موریس مترلینگ

سرنوشت بشر این است كه در تمام عمر زحمت بكشد تا بتواند به زندگی ادامه بدهد و به زندگی ادامه بدهد تا بتواند بمیرد. موریس مترلینگ

فكر شما هر چه باشد، شما همان هستید و محال است كه بتوانید از فكر خود بزرگتر شوید و یا از حدود فكر خویش تجاوز نمایید.موریس مترلینگ

اگر تصمیمی داشته باشید، به زودی موفق خواهید شد؛ زیرا آدمی ساخته افكار خویش است و فردا همان خواهد شد كه امروز می اندیشیده است.موریس مترلینگ

آینده ها بزرگ به نظر می رسند، ولی وقتی كه گذشتند، می فهمیم كه ناچیز بوده اند. موریس مترلینگ

تنهایی جهنم است، اما این جهنم با مطالعه تبدیل به بهشت می شود.موریس مترلینگ

هنگام نیكبختی است كه باید بیمناك بود؛ هیچ چیز تهدید آمیزتر از سعادت نیست. موریس مترلینگ

ما انسانها این گونه آفریده شده ایم كه اگر بدانیم میلیونها سال در جهان باقی خواهیم ماند، اما قرین اندوه و بدبختی خواهیم بود، راضی شده و حتی شادمان می گردیم. اما اگر بفهمیم كه از بین می رویم و در عوض هیچ شكنجه و رنج نخواهیم كشید اندوهگین و مایوس می شویم !!!. موریس مترلینگ

زندگان، مردگانی هستند كه در دوران آسایش به سر می برند. موریس مترلینگ

تمام چیزهایی كه نوابغ آینده خواهند گفت، هم اكنون در وجود من و شما هست؛ منتها باید آنها را پیدا كرد و روی آنها انگشت گذاشت. موریس مترلینگ

نباید آنقدر در اندیشه فرو رویم كه قدرت همه چیز از ما سلب شود؛ چرا كه اگر هدف، سلامت اندیشه های ما باشد باید بدانیم كه بیشتر اندیشه های نادرست و غلط، در عمل، جبران و اصلاح خواهد شد. موریس مترلینگ

هیچ چیز به زیبایی یك قفل بسته نیست؛ البته تا زمانی كه كسی نداند چگونه می توان آن را باز كرد. موریس مترلینگ

وقتی عشقی در كار است، پای عقل می لنگد.موریس مترلینگ

هیچ موجودی در دنیا وجود ندارد كه در اثر عشق ورزیدن به یك موجود دیگر، حتی اگر یك عشق پیش پا افتاده و پست هم باشد، اصلاحی در روح خود به عمل نیاورد.موریس مترلینگ

در روی زمین سعادتی بالاتر از یك عشق پاك و بادوام متصور نیست. موریس مترلینگ

عدالت انتظار پاداش ندارد، بلكه خود عمل دارای زیبایی و سرور است.موریس مترلینگ

وقتی انسان به نادرستی یك نظریه پی برد و آنرا حفظ كرد، دلیل بر حماقت اوست. موریس مترلینگ

روزی كه بشر كاملاً به نادانی خود پی برد، به موفقیت بزرگی دست یافته است؛ زیرا دانش در این دنیا چیزی جز پی بردن به نادانی نیست.موریس مترلینگ

غنچه خوشبختی در جای تاریك، بی صدا و گودی پنهان شده كه بسیار نزدیك به ماست، ولی كمتر از آنجا می گذریم و آن، دل خود ماست.موریس مترلینگ

خوشبختی بر سه ستون استوار است : فراموش كردن گذشته، غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به آینده.موریس مترلینگ

چون مردم كمتر متوجه سعادت هستند، بدبختی ها بیشتر نمایان است.ستم و ستمگری را عادی فرض می كنند و سعادت و عدالت را جزء اتفاقات می پندارند. موریس مترلینگ

هیچ چیز بهتر از كار كردن به جای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیك نمی كند.موریس مترلینگ

آیا به یاد دارید كه در دوره حیات از دست شخصیت خودتان و آنچه كه نامش را «من» می گذارید، چقدر آسیب دیده اید؟ تمام اوقات تلخی ها، رنجها، زیانها، بدبختی ها و ناكامی های شما در طول مدت حیات از دست همین «من» بوده است.موریس مترلینگ

تمام سرمایه فكری و دانش باید تسلیم یك عظمت اخلاقی و روحی گردد، وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود كه نتوانسته خط سیر خود را بپیماید و به دریا بریزد و با وضعی اندوه بار در صحرا و ریگزارها فرو می رود. موریس مترلینگ

مهد پرورش خرد، آغوش عقل نیست، بلكه دامان عشق است. نهال خرد باید در كوزه عشق كاشته شود و با آب احساسات آبیاری گردد.موریس مترلینگ


برای چه توقع دارید كه خیالات، تصورات، احساسات، اقدامات و به طور خلاصه زندگی ما آزاد باشد و حال آنكه به چشم خود می بینیم كهكشانهای بزرگ كه منظومه خورشیدی ما در برابر آنها هیچ است، در حركات خود آزاد نیستند و مجبور شده اند كه خط سیر ویژه ای را پیموده و از قوانین خاصی پیروی كنند .موریس مترلینگ

هیچ كس نمی تواند خدا را برای دیگران توصیف كند. زیرا به محض اینكه توانست خدای خویش را وصف كند، دیگر او خدا نبوده، بلكه مثل من و شماست .موریس مترلینگ

تمام بدبختی ها و عذابهایی كه خدایتان برای شما می فرستد، از سوی خود شما فرستاده می شود.موریس مترلینگ

كسی كه از سرنوشت خود شكایت كند، از حماقت و ناچیزی روح خویش شكایت كرده است.موریس مترلینگ

عظمت خدای هر كس به اندازه بزرگی مغز اوست و به بیان دیگر، بزرگی خداوند به قدر شایستگی ماست.موریس مترلینگ

بدون مرگ، زندگی اهمیت و ارزشی نداشت. زیرا ترس از مرگ است كه زندگی را در نظر ما اینقدر لذت بخش و خواستنی جلوه می دهد.موریس مترلینگ

با اینكه دوره عمر ما كوتاه است، دو سوم عمر كوتاه ما در این می گذرد كه از كندی مرور زمان ناراضی هستیم و شب و روز در نظرمان بلند جلوه می كند و همواره می خواهیم امروز بگذرد و فردا بیاید. گویی به مرگ وعده داده ایم كه تا حد امكان زودتر به ملاقات آن برویم.موریس مترلینگ

آنچه ما به آن مرگ می گوییم، یك زندگی است كه هنوز نتوانسته ایم چگونگی آن را درك كنیم.موریس مترلینگ

اگر مرگ نبود، زندگی، زندگی نبود.موریس مترلینگ

آنچه باعث آزار ما می شود، زندگی است. یك بیمار وقتی بمیرد، تمام دردهایش از بین می رود.موریس مترلین
گ

سخنان وینستون چرچیل


سیاستمدار معروف(نخست وزیر بریتانیایی)

میانجی مانند کسی است که به تمساح غذا می دهد و امیدوار است که آخرین کسی باشد که طعمه او می‌شود. وینستون چرچیل

من آدم خوشبینی هستم؛ فكر نمی كنم اگر جز این باشم، حال و روز ام بهتر از این باشد.وینستون چرچیل

درستكاری اهمیت دارد، ولی روراستی نیز مهم است. وینستون چرچیل

بهای هیچ چیز گزاف تر از انتقامجویی نیست. وینستون چرچیل

تجربه همیشه به سود انسان نیست، زیرا، هیچ رویدادی دوبار به یك شكل رخ نمی‌دهد.وینستون چرچیل

ما از جهانیان، هیچ نمی خواهیم، جز احترام. وینستون چرچیل

بدون انگیزه و شوق، همه ی خوبیهای دیگر، مفهوم خود را از دست خواهند داد. وینستون چرچیل

شهامت چیزی است كه باعث می شود انسان بایستد و سخن بگوید. البته این هم كه انسان بنشیند و گوش دهد، شهامت است.وینستون چرچیل

مهمترین كار ما این نیست كه ببینیم در دور دستهای مبهم و ناپیدا چه چیزهایی وجود دارد. كار ما این است كه به آنچه آشكارا در پیش رو داریم، بپردازیم.وینستون چرچیل

بدون تردید، افراد بشر حاضر نیستند كه همگی بطور یكسان و برابر از گرسنگی بمیرند و بی گمان برای آخرین تكه نانی كه می ماند و باید تقسیم شود، درگیری شدیدی به وجود خواهد آمد.وینستون چرچیل

من شخصأ دوست دارم بیاموزم، اگرچه همیشه نفرت دارم از این كه به من بیاموزند. وینستون چرچیل

قرنهای تاریك باز خواهد گشت، روزگار حجر بر بالهای درخشان دانش باز خواهد گشت، چه بسا امروز بركت های بی شمار به بشر ارزانی داشته تا یك روز مایه ی نابودی وی شود، آگاه باش! فرصت از دست نرود.وینستون چرچیل

حقیقت، انكارناپذیر است. بدخواهی ممكن است به آن حمله كند. ممكن است نادانی آن را به مسخره بگیرد، اما سرانجام حقیقت پایدار خواهد بود. وینستون چرچیل

موفقیت، توانایی رفتن از شكستی به شكست دیگر بدون از دست دادن شور و حرارت است.وینستون چرچیل

از مخالفت نهراسید؛ بادبادك تنها زمانی می تواند بالا رود كه با باد مخالف مواجه شود.وینستون چرچیل

ماجراجو و خطرناك باشید، با روزگار به مقابله برخیزید و ترس به خود راه ندهید؛ زیرا هر چه پیش آید خوش آید. وینستون چرچیل

شجاعت را به حق در صدر صفات برجسته انسان دانسته اند... زیرا این صفت تكیه گاه صفت های دیگر است.وینستون چرچیل

كافی نیست حداكثر تلاش خود را بكنیم و در بهترین حد خود ظاهر شویم، گاهی لازم است كاری را در حد كفایت انجام دهیم. وینستون چرچیل

اشخاص همیشه گناه را به گردن شرایط و بی نظمی می اندازند؛ من به شرایط و بی نظمی باور ندارم. مردان كامیاب، شرایط و نظم را جستجو می كنند و آن را می آفرینند. وینستون چرچیل

امپراتورهای آینده، امپراتورهای فكر و اندیشه اند.وینستون چرچیل

سیاستمدار كسی است كه حوادث فردا و یك ماه و یكسال بعد را پیش بینی كند و سپس بتواند دلایلی بیاورد كه چرا اتفاق نیفتاد.وینستون چرچیل

تا هنگامی كه پایانهای بزرگ در جهان وجود دارد، می دانیم كه روح و معنی هستیم نه جسم و جانور. وینستون چرچیل

آدم بدبین، سختی را در هر فرصتی می بیند، آدم خوش بین فرصت را در هر سختی.وینستون چرچیل

با خوردن حرف هرگز سوء هاضمه نمی گیرید. وینستون چرچیل

آیین دموكراسی بدترین شكل حكومت است. با وجود این از تمام آیین هایی كه تاكنون آزمایش شده بهتر است.وینستون چرچیل

بزرگترین درس زندگی این است كه گاهی احمقها هم درست می گویند.وینستون چرچیل

رو به پیشرفت، یعنی دگرگونی، رو به تكامل، یعنی دگرگونی های بسیار. وینستون چرچیل

عیب جامعه این است كه همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ كس نمی خواهد فرد مفیدی باشد. وینستون چرچیل

بدون پول، آرامش به دشواری به دست خواهد آمد. وینستون چرچیل

سرسخت و سمج و پایدار باشید و هرگز تسلیم نشوید. وینستون چرچیل

من شخصاً همیشه آماده ی چیز یاد گرفتن هستم، هر چند همیشه هم دوست ندارم به من چیزی یاد بدهند.وینستون چرچیل

همه از مردن در راه باورشان سخن می گویند، اما هیچ كس از كشته شدن در راه باورش دم نمی زند. وینستون چرچیل

سخنان ارسطو


مناعت ، بین خود ستائی و خود هیچ انگاری است. ارسطو

خردمند آنچه را که میداند نمیگوید و آنچه را که بگوید میداند .ارسطو

عشق انسان را از دیدن عیوب منع می كند.ارسطو

تجربه ميوه اي است که آن را نمي چينند مگر پس از گنديدن.ارسطو

خوشبخت و عاقل کسی است که هنگام بیدار شدن با خود می اندیشد .ارسطو

امروزسعی می کنم بهتر ازدیروز باشم.ارسطو

کسی که به امید شانس نشسته باشد،سالهاست مُرده است.ارسطو

تمايلات خود را ميان دو ديوار محكم اراده و عقل حبس كنيد .ارسطو

از طرز دعوای زن و شوهر ، به خوبی می توان فهمید كه میزان تربیت ، فهم و فرهنگ آنها ، تا چه اندازه است.ارسطو

برنده ترين سلاح يك زن تقوا ونجابت اوست. ارسطو

دو چیز اندوه را از بین می برد یکی دیدار دوستان ، دیگر سخن دانایان و عالمان. ارسطو

باید از بدی کردن بیشتر بترسیم تا بدی دیدن. ارسطو

پیش از آن که کاری بکنی ، باید کسی باشی .ارسطو

بيشترين تاثير افراد خوب زماني احساس ميشود كه از ميان ما رفته باشند.ارسطو

هیچ روح برتری نیست که آمیزه ای از دیوانگی و جنون را در خود نداشته باشد.ارسطو

هیچ چیز مانند بخشش و احسان انسان را سیر نمی کند.ارسطو

بزرگی در احترام داشتن نیست در شایستگی داشتن احترام است . ارسطو

کارهای تکراری ما نشان دهنده شخصیت ماست .ارسطو


آموزش احمق عمر هدر بردن است.ارسطو

هر که از چیزی بترسد از آن می گریزد،اما هر که از خدا بترسد به او پناه می برد.ارسطو

در زندگی وقتی کاری برای انجام یا چیزی برای عشق ورزیدن یا بارقه ای برای امیدوار بودن داشتید ، آن گاه بدانید فرد شادی خواهید بود . ارسطو

اولين مرحله انجام کار خيرتمايل به آن است .ارسطو

شادمانی عبارت است از پروراندن عالیترین صفات و خصایص انسانی.ارسطو

هميشه معياري بالا تر از انچه که ديگران از شما انتظار دارند، برگزينيد.ارسطو

ثروت کورش کبیر



زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی.
کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟ گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.

سخنان کورش کبیر

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. کوروش کبیر

خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن کوروش کبیر

اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. کوروش کبیر

آنچه جذاب است سهولت نيست، دشواري هم نيست، بلکه دشواري رسيدن به سهولت است .کوروش کبیر

وقتي توبيخ را با تمجيد پايان مي دهيد، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر مي کنند، نه رفتار و عملکرد شما کوروش کبیر

سخت کوشي هرگز کسي را نکشته است، نگراني از آن است که انسان را از بين مي برد .کوروش کبیر

اگر همان کاري را انجام دهيد که هميشه انجام مي داديد، همان نتيجه اي را مي گيريد که هميشه مي گرفتيد .کورش کبیر

پيش از آنکه پاسخي بدهي با يک نفر مشورت کن ولي پيش از آنکه تصميم بگيري با چند نفر .کوروش کبیر

تنها راهي که به شکست مي انجامد، تلاش نکردن است .کوروش کبیر

دشوارترين قدم، همان قدم اول است .کوروش کبیر

عمر شما از زماني شروع مي شود که اختيار سرنوشت خويش را در دست مي گيريد .کوروش کبیر

آفتاب به گياهي حرارت مي دهد که سر از خاک بيرون آورده باشد .کورش کبیر

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.کوروش کبیر

سخنان چارلی چاپلین


بزرگ ترين الماس جهان آفتاب است،که خوشبختانه بر گردن همه مي درخشد.چارلی چاپلین
مردمان روی زمین استوار ، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند .چارلی چاپلین
دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید. چارلی چاپلین
برهنگی بیماری عصر ماست. چارلی چاپلین
حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند. چارلی چاپلین
وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان میدهد ،شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید. چارلی چاپلین
فیلمسازان باید به این نکته نیز بیاندیشند که فیلمهایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد. چارلی چاپلین
درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است .چارلی چاپلین
ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو. چارلی چاپلین

از دشمن خود یکبار بترس و از دوست خود هزار بار. چارلی چاپلین

خوشبختی فاصله اين بدبختی تا بدبختی ديگر است. چارلی چاپلین
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود. چارلی چاپلین
من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم. چارلی چاپلین
نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد. چارلی چاپلین
شکست خوردن ناراحتی ندارد.آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد!چارلی چاپلین
شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را داشتی را داشتی ،اما حالا که به آن دعوت شده ای ، تا میتوانی زیبا برقص. چارلی چاپلین
این یکی از تضادهای زندگی ما است ،که آدم همیشه کار اشتباه را در بهترین زمان ممکن انجام میدهد .چارلی چاپلین
حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است . چارلی چاپلین
انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد. چارلی چاپلین
خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست . هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده را نابود نکرده است. چارلی چاپلین
اگر روزي خيانت ديدي،بدان که قيمتت بالاست .چارلی چاپلین

سخنان حسین محی الدین الهی قمشه ای


شما رهبر ارکستر سمفونیک افكار و احساسات خويشيد. نبايد گامهاي خود را با صداي طبل و شيپور ديگران هماهنگ كنيد. گوش به نواي درون خود بسپاريد. نواهايي كه از درونتان بر ميخيزد را هدايت كنيد. الهی قمشه ای

ما موجودات خاكي نيستيم كه به بهشت مي رويم. ما موجودات بهشتي هستيم كه از خاك سر بر آورده ايم. الهی قمشه ای

تنها مانع موجود بر سر شادماني و نشاط، اعتقاد شما به وجود مانع بر اين راه است. به همين دليل راه را اشتباه مي رويد و گرفتار مشكل مي شويد. الهی قمشه ای

وقتی یک دانه ی گیاه میکاری، هزاران هزار دانه میشود، همه اش برای تو.وقتی یک گل به کسی میدهی، هزاران هزار گل از دیگران میگیری؟ می دانی عزیز ، تو روی گنج داری زندگی میکنی و امیدوارم این را بدانی. الهی قمشه ای

سليمان باش و دستور بده. به خشمت بگو : برو اونطرف وايسا. برو و بر سر تكبرم خالي شو. به قهرت بگو: شما بفرماييد و بين من و جناب دروغ قهر برقرار كنيد. به ديو درونت قاطعانه بگو: نـــــــــه ، من غلام ِ تو نيستم. تو غلام مني. مانند سليمان مُـلك وجودت را فرمانروايي كن. الهی قمشه ای

خيلي خوب است كه انسان زيباييهاوخوبيهاراستايش كندوخوبيهاي مردم رابيان كند آنوقت اگراين ستايش براي خودحق باشد برمي گردد به حق ولي اگراين ستايش رابراي اين كردكه به يك چيز دني وحقيري برسد آنوقت اين ستايش مانع ميشود بين انسان وحق ونشانه دلبستگي به اين دنيا است. الهی قمشه ای

مشکل فرصتیست تا چیزی مسی در وجودت را به طلای ناب تبدیل کنی . الهی قمشه ای

کسی که بینایی را خلق کرده است، یقینا بیناست . یک کور نمی تواند بینایی را خلق کند. پس او تو را می بیند. از او کمک بخواه الهی قمشه ای

انسانها معمولا ما را تشویق می کنند که به بهای از دست دادن کنجکاوی، احتیاط را بر گزینیم و به قیمت از دست دادن ماجراجویی ، به امنیت متوسل شویم، از مجهولات بپرهیزیم و پا به وادی ناشناخته ها نگذاریم. ولی به این حقیقت توجه کنیم که زندگی که در آن لذت کشف کردن نباشد، حتما طعمی امتحان شده دارد و تکراریست...بروید و عالمهای ناشناخته را در وادی علم، هنر و موسیقی کشف کنید و لذت ببرید . الهی قمشه ای

هیچ دعائی بالاترازاین نیست که خدا ما را از خودش دور نکندوهیچ دردی هم بالاترازدردهجران نیست .الهی قمشه ای

اگر می گویند ذکر کنید ، منظور این نیست که یک تسبیح دستمون بگیریم و بگوییم: یا الله ، یا رحمان ، یا رحیم و ... ،اسم ببریم! اینها ذکر نیست. ذکر اینست که او در کل زندگی ما حضور داشته باشه. اگر یک اسم خدا جمیل است، پس باید در معماریمان باشد، توی رفتارهایمان باشد، تو لباسمون باشد تو ظاهر و باطنمون باید باشد، تو صحبت کردنمون باید باشد. کو جمیل!؟ که تو می گویی من ذاکرم! هر کس ذاکر نباشد به اسماء الله زندگیش سخت می شود، معیشتش تنگ می شود . الهی قمشه ای

در زندگی مهم این نیست که به ایده آل زندگی تان برسید بلکه مهم این است که در مسیر رسیدن به ایده آل زندگی تان حرکت کنید . الهی قمشه ای

احوال پرسي هاي ما بصورت تعارف درآمده و سريع تمام مي شود ولي وقتي مي گوييم حال تو چطوره؟ يعني واقعاً دلم مي خواهد بدانم و مي خواهم بيايم در زندگي تو و بدانم چه نيازي داري؟ ما اگر واقعا حال هم را بپرسيم خيلي ازمشكلات حل مي شود. الهی قمشه ای

آدم فقط وقتي گول مي خورد كه صاف نيست وگرنه نمي شودكه انسان فرق دروغ با راست رانفهمد چون دروغ خيلي طعم و بو و مزه اش با راست فرق مي كند
بوي كبر و بوي حرص و بوي آز درسخن گفتن بيايد چون پياز ،آنچان كه اگر شامه ظاهري ماسالم باشد بوي پياز را مي توانيم تشخيص دهيم
اگرشامه باطني ما هم سالم باشدمي توانيم تشخيص دهيم و مي توانيم اطلاعات رابگيريم .الهی قمشه ای

سخنان اوشو



از اوج قله تا زمانی که ادامه دارد لذت ببرو وقتی نوبت دره فرا رسید ، از دره لذت ببر.دره چه اشکالی دارد؟پایین بودن چه اشکالی دارد؟ آن به معنی استراحت است.قله یعنی هیجان، و هیچ کس نمی تواند مدام در هیجان باشد. اوشو

به امواج اقیانوس نگاه کنید.هرچه موجها بالاتر میروند،فرودی که بدنبال آن فرا میرسد،عمیق تر است.زمانی تو موجی،و زمان دیگر گودی خالی ای هستی که پس از آن فرا میرسد.از هردوی اینها لذت ببرـبه هیچ یک از آنها معتاد نشو.نگو دوست دارم همیشه در اوج باشم.این ممکن نیست.صرفا این واقعیت را ببین:این ممکن نیست.هرگز چنین چیزی رخ نداده و هر گز نخواهد داد.اوشو

زندگی در واقع یک شوخی است،نه یک امر جدی،اگر آن را جدی بگیرید،آنوقت رنج میبرید،از افکارت رنج خواهی برد،زندگی مانند یک وزنه سنگین می شود و تو زیر بار آن خرد می شوی،آنگاه زندگی تمام نشاط خودش را از دست می دهد،تمام خنده هایش را. اوشو

زیاده از حد فکر نکن زیرا فکر همیشه به گذشته یا آینده مربوط می شود و انرژی تو به جای اینکه به قوه احساس معطوف شود، منحرف شده و صرف فکر کردن می گردد وتمام انرژی های تو را تخلیه می کند. اوشو

اگر خواستی از عشق فرار کنی، در زمان گذشته و یا در زمان آینده زندگی کن ، ولی اگر خواستی رودخانه عشق را در درونت جاری سازی در زمان حال زندگی کن ، زیرا عشق فقط در زمان حال ممکن است. اوشو

آزاد زندگی کن ! لحظه به لحظه زندگی کن ! و از چیزی نترس ، از ترس هم آزاد شو،
زیرا چیزی برای از دست دادن نداریم . چیزی هم بدست نمی‌آوریم ، و وقتی این را بفهمی ، کمال زندگی‌ات تحقق می‌یابد ، اما هیچ گاه مثل گدا به دروازه‌های زندگی نزدیک نشو، هیچ وقت گدایی نکن ،
زیرا دروازه های زندگی هرگز به روی گداها باز نمی‌شوند!... اوشو

نه برای دیگران ، نه به خاطر چیزی ، برقص ، فقط به خاطر رقص ؛ بخوان ، فقط برای آواز ؛ آن گاه سرتا پای زندگی‌ات ملکوتی می شود ،
و فقط در این حالت است که همه چیز رنگ نیایش به خود می‌گیرد .
این گونه زیستن ، آزاد بودن است.... اوشو

اکثر مردم تنها وقتی مذهبی هستند که نگران و اندوهگین هستند و به همین دلیل تمام مذهبشان دروغ است! اوشو

جهنم از جایی شروع می شود كه اولین آرزو شكل میگیرد و بهشت در جایی هست كه هیچ درخواست و آرزویی نباشد! اوشو

جای یك چیز را در زندگیت عوض كن تا زندگیت زیبا شود! بجای ترس از خدا، عشق را جایگزین كن! اوشو

اگر خود را کسی بپنداری، راه را گم می کنی ، ولی اگر خود را هیچ بپنداری، به مقصد می رسی.اوشو

معبد خداوند فقط به روی
دلی شاد و آواز خوان و رقصان باز است .
دل گرفته را به این معبد راهی نیست ،
پس ، از اندوه اجتناب کن. اوشو

همچون یک بذر زاده شده و به دنیا آمده ای
می توانی همان بذر بمانی و بمیری ،
اما می توانی گل باشی و بشکفی،
می توانی ،درخت باشی و ببالی... اوشو

درخت ها با زمین
و زمین با درخت ها
پرندگان با درخت ها
و درخت ها با پرندگان
زمین با آسمان
و آسمان با زمین عشق می ورزند .
تمام حیات در دریای بی انتهای عشق موج می زند .
بگذار عشق پرستش تو باشد
عشق یک ضرورت است !
تنها غذای روح !
جسم با غذا دوام می یابد ،
و روح تنها با عشق زنده می ماند
عشق غذای روح و سرآغاز هر آن چیزی است ،
که عظیم است .
عشق دروازه ملکوت است . اوشو

مرگ پایان زندگی نیست؛ درواقع، تکمیل یک زندگی است. اوشو

سخنان زیبای جبران خلیل جبران


زجر کشیده ! تو آنگاه به کمال رسیده ای که بیداری در خطاب و سخن گفتنت جلوه کند . جبران خلیل جبران

چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در قلب من است ، شایسته تر آن که گفته آید : من در قلب خداوندم. جبران خلیل جبران

هنگامی که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند . جبران خلیل جبران

و کدامین ثروت است که محفوظ بدارید تا ابد؟
آنچه امروز شما راست ، یک روز به دیگری سپرده شود.
پس امروز به دست خویش عطا کنید ، باشد که شهد گوارای سخاوت ، نصیب شما گردد ، نه مرده ریگی وارثانتان. جبران خلیل جبران

چشمه ساری که خود را در اعماق درون شما پنهان ساخته است ، روزی قد خواهد کشید و فوران خواهد کرد و با ترنم و نغمه راه دریا را درپیش خواهد گرفت . جبران خلیل جبران

این کودکان فرزندان شما نی اند ، آنان پسران و دختران اشتیاق حیاتند و هم از برای او .از شما گذر کنند و به دنیا سفر کنند ، لیکن از شما نیایند . همراهی تان کنند ، اما از شما نباشند. جبران خلیل جبران

اگر گام در معبدی نهادی تا اوج فروتنی و هراس خود را اظهار کنی ، برای همیشه برتری کسی نسبت به کس دیگر نخواهی یافت . برای تو کافی است که گام در معبدی نهی ، بی آنکه کسی تو را ببیند . جبران خلیل جبران

دهش (بخشش )، آنگاه که از ثروت است و از مکنت ، هر چه بسیار ، باز اندک باشد ، که واقعیت بخشش ، ایثار از خویشتن است. جبران خلیل جبران

رابطه قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد . جبران خلیل جبران

پند آموز است ماجرای مردی که زمین را می کاوید تا ریشه های بی ثمر را از اعماق زمین بیرون کشد ، اما ناگاه گنجی بزرگ یافت ؟! . جبران خلیل جبران

مگر نه چیزی که امروز در تسلط توست ناچار روزی از دست تو خواهد رفت ؟ پس ، اکنون از ثروت خویش ببخش و بگذار فصل عطا یکی از فصلهای درخشان زندگی تو باشد . جبران خلیل جبران

ای که در رنج و عذابی ! تو آنگاه رستگاری که با ذات و هویت خویش یکی شوی . جبران خلیل جبران

وقتی حیوانی را ذبح می کنی ، در دل خود به قربانی بگو:نیروی که فرمان کشتن تو را به من داد ، نیرویی است که بزودی مرا از پای در خواهد آورد و هنگامی که لحظه موعد من فرا رسد ، من نیز همانند تو خواهم سوخت ، زیرا قانونی که تو را در مقابل من تسلیم کرده است بزودی مرا به دستی قوی تر خواهد سپرد. خون تو و خون من عصاره ای است که از روز ازل برای رویاندن درخت آسمانی (در آن سویی طبیعت ) آماده شده است. جبران خلیل جبران

مبادا او که دارای اشتیاق و نیرویی فراوان است ، به کم شوق طعنه زند که : “چرا تو تا این حد خمود و دیررسی؟! ” .
زیرا ، ای سوته دل ! فرد صالح هرگز از عریان و لخت نمی پرسد ” لباست کو؟! ” و از بی پناه سوال نمی کند ” خانه ات کجاست ؟! ” . جبران خلیل جبران

تاسف ، ابرسیاهی است که آسمان ذهن آدمی را تیره می سازد در حالی که تاثیر جرائم را محو نمی کند . جبران خلیل جبران

شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آمیزید و پیوسته بار وظیفه ای را بی رغبت به دوش می کشید ، زنهار دست از کار بشویید و بر آستان معبدی نشینید و از آنان که به شادی ، تلاش کنند صدقه بستانید.زیرا آنکه بی میل ، خمیری در تنور نهد ، نان تلخی واستاند که انسان را تنها نیمه سیر کند ، و آنکه انگور به اکراه فشارد ، شراب را عساره ای مسموم سازد ، و آنکه حتی به زیبایی آواز فرشتگان نغمه ساز کند ، چون به آواز خویش عشق نمی ورزد ، تنها می تواند گوش انسانی را بر صدای روز و نجوای شب ببندد. جبران خلیل جبران

کار تجسم عشق است. جبران خلیل جبران

به روزگار شیرین رفاقت سفره ی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید . به شبنم این بهانه های کوچک است که در دل ، سپیده می دمد و جان تازه می شود . جبران خلیل جبران

اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر کنند و در آن هنگام که یکی بر سفره ی شما نشسته است ، دیگری در رختخوابتان آرمیده باشد.شما پیوسته چون ترازویید بی تکلیف در میانه اندوه و نشاط . جبران خلیل جبران

مردم ! هشدار ! که زیبایی زندگانی ست ، آن زمان که پرده گشاید و چهره برنماید
لکن زندگی شمایید و حجاب خود ، شمایید .
زیبایی قامت بلند ابدیت است ، نگران منتهای خویش در زلال آینه .
اما صراحت آینه شمایید و نهایت جاودانه شمایید . جبران خلیل جبران

شما می توانید بانگ طبل را مهار کنید و سیم های گیتار را باز کنید ، ولی کدامیک از فرزندان آدم خواهد توانست چکاوک را در آسمان از نوا باز دارد؟ . جبران خلیل جبران

از يك خود كامه، يك بدكار، يك گستاخ، يا كسی كه سرفرازی درونی اش را رها كرده، چشم نيك رای نداشته باش . جبران خلیل جبران

زندگی روزمره شما پرستشگاه و نیز دیانت شماست . جبران خلیل جبران

برادرم تو را دوست دارم ، هر كه می خواهی باش ، خواه در كليسايت نيايش كنی ، خواه در معبد، و يا در مسجد . من و تو فرزندان يك آيين هستيم ، زيرا راههای گوناگون دين انگشتان دست دوست داشتنی “يگانه برتر ” هستند ، همان دستی كه سوی همگان دراز شده و همه آرزومندان دست يافتن به همه چيز را رسايی و بالندگی جان می بخشد . جبران خلیل جبران

در پهنه ی پندار و خلسه ی خیال ، فراتر از پیروزیهای خود بر نشوید ، و فروتر از شکستهای خود نروید . جبران خلیل جبران

چه ناچيز است زندگی كسی كه با دست هايش چهره خويش را از جهان جدا ساخته و چيزی نمی بيند، جز خطوط باريك انگشتانش را . جبران خلیل جبران

حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر . جبران خلیل جبران

چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری . جبران خلیل جبران

بسياری از دين ها به شيشه پنجره می مانند.راستی را از پس آنها می بينيم، اما خود، ما را از راستی جدا می كنند . جبران خلیل جبران

ایمان از کردار جدا نیست و عمل از پندار . جبران خلیل جبران

زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دين شماست .آنگاه كه به درون آن پای می نهيد، همه هستی خويش را همراه داشته باشيد . جبران خلیل جبران

گروهی دریای زیبای حقیقت را به درون خود نهان دارند و زلال آنرا در پیاله کوچک کلام نمی کنند
به گرمای مهربان سینه ی آنان باشد که جان به سکوتی موزون ماوی گزیند . جبران خلیل جبران

انسان فـرزانه با مشعـل دانش و حکمت، پيش رفته و راه بشريت را روشن می سازد . جبران خلیل جبران

اگر به دیدار روح مرگ مشتاقید ، هم به جسم زندگی روی نمایید و دروازه های دل بدو برگشایید .
که زندگانی و مرگ ، یگانه اند ، همچنانکه رودخانه و دریا . جبران خلیل جبران

اگر از دوست خود جدا شدی ، مبادا که بر جدایی اش افسرده و غمین گردی ، زیرا آنچه از وجود او در تو دوستی و مهر برانگیخته است ، ای بسا که در غیابش روشن تر و آشکارتر از دوران حضورش باشد . جبران خلیل جبران

به رویاها ایمان بیاورید که دروازه های ابدیت اند . جبران خلیل جبران

براستی آيا اين خداوند است که انسان را آفريده است يا عکس آن؟
خداوند، درهای فراوانی ساخته که به حقيقت گشوده می شوند و آنها را برای تمام کسانی که با دست ايمان به آن می کوبند ، باز می کند.
نيکی در انسان بايد آزادانه جريان و تسرِی يابد . جبران خلیل جبران

همه آنچه در خلقت است ، در درون شماست و هر آنچه درون شماست ، در خلقت است. جبران خلیل جبران

شايد بتوانيد دست و پای مرا به غل و زنجير کشيد و يا مرا به زندانی تاريک بيافکنيد ولی افکار مرا که آزاد است نمی توانید به اسارت در آوريد. جبران خلیل جبران

آنگاه مردم را درست می ببینی که در بلندیهای سر به آسمان کشیده حضور داشته باشی و نیز در منزلگاههای دور . جبران خلیل جبران

شگفتا که از مرگ میهراسیم ولی آرزوی خفتن و رویاهای زیبا را داریم.جبران خلیل جبران

زجر کشیده ! تو آنگاه به کمال رسیده ای که بیداری در خطاب و سخن گفتنت جلوه کند . جبران خلیل جبران

چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در قلب من است ، شایسته تر آن که گفته آید : من در قلب خداوندم. جبران خلیل جبران

هنگامی که به بالای کوه رسیدید ، تازه آغاز بالا رفتن است.جبران خلیل جبران

هنگامی که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند . جبران خلیل جبران

و کدامین ثروت است که محفوظ بدارید تا ابد؟
آنچه امروز شما راست ، یک روز به دیگری سپرده شود.
پس امروز به دست خویش عطا کنید ، باشد که شهد گوارای سخاوت ، نصیب شما گردد ، نه مرده ریگی وارثانتان. جبران خلیل جبران

چشمه ساری که خود را در اعماق درون شما پنهان ساخته است ، روزی قد خواهد کشید و فوران خواهد کرد و با ترنم و نغمه راه دریا را درپیش خواهد گرفت . جبران خلیل جبران

این کودکان فرزندان شما نی اند ، آنان پسران و دختران اشتیاق حیاتند و هم از برای او .از شما گذر کنند و به دنیا سفر کنند ، لیکن از شما نیایند . همراهی تان کنند ، اما از شما نباشند.جبران خلیل جبران

اگر گام در معبدی نهادی تا اوج فروتنی و هراس خود را اظهار کنی ، برای همیشه برتری کسی نسبت به کس دیگر نخواهی یافت . برای تو کافی است که گام در معبدی نهی ، بی آنکه کسی تو را ببیند . جبران خلیل جبران

دهش (بخشش )، آنگاه که از ثروت است و از مکنت ، هر چه بسیار ، باز اندک باشد ، که واقعیت بخشش ، ایثار از خویشتن است. جبران خلیل جبران

رابطه قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد . جبران خلیل جبران

سرود آزادی از بین میله های زندان بیرون نمی آید.جبران خلیل جبران

پند آموز است ماجرای مردی که زمین را می کاوید تا ریشه های بی ثمر را از اعماق زمین بیرون کشد ، اما ناگاه گنجی بزرگ یافت ؟! . جبران خلیل جبران

مگر نه چیزی که امروز در تسلط توست ناچار روزی از دست تو خواهد رفت ؟ پس ، اکنون از ثروت خویش ببخش و بگذار فصل عطا یکی از فصلهای درخشان زندگی تو باشد . جبران خلیل جبران

ای که در رنج و عذابی ! تو آنگاه رستگاری که با ذات و هویت خویش یکی شوی . جبران خلیل جبران

وقتی حیوانی را ذبح می کنی ، در دل خود به قربانی بگو:نیروی که فرمان کشتن تو را به من داد ، نیرویی است که بزودی مرا از پای در خواهد آورد و هنگامی که لحظه موعد من فرا رسد ، من نیز همانند تو خواهم سوخت ، زیرا قانونی که تو را در مقابل من تسلیم کرده است بزودی مرا به دستی قوی تر خواهد سپرد. خون تو و خون من عصاره ای است که از روز ازل برای رویاندن درخت آسمانی (در آن سویی طبیعت ) آماده شده است. جبران خلیل جبران

مبادا او که دارای اشتیاق و نیرویی فراوان است ، به کم شوق طعنه زند که : “چرا تو تا این حد خمود و دیررسی؟! ” .
زیرا ، ای سوته دل ! فرد صالح هرگز از عریان و لخت نمی پرسد ” لباست کو؟! ” و از بی پناه سوال نمی کند ” خانه ات کجاست ؟! ” . جبران خلیل جبران

تاسف ، ابرسیاهی است که آسمان ذهن آدمی را تیره می سازد در حالی که تاثیر جرائم را محو نمی کند . جبران خلیل جبران

مبادا از روی دلسوزی در برابر آنان که میلنگند ،بلنگید!جبران خلیل جبران

شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آمیزید و پیوسته بار وظیفه ای را بی رغبت به دوش می کشید ، زنهار دست از کار بشویید و بر آستان معبدی نشینید و از آنان که به شادی ، تلاش کنند صدقه بستانید.زیرا آنکه بی میل ، خمیری در تنور نهد ، نان تلخی واستاند که انسان را تنها نیمه سیر کند ، و آنکه انگور به اکراه فشارد ، شراب را عساره ای مسموم سازد ، و آنکه حتی به زیبایی آواز فرشتگان نغمه ساز کند ، چون به آواز خویش عشق نمی ورزد ، تنها می تواند گوش انسانی را بر صدای روز و نجوای شب ببندد. جبران خلیل جبران

کار تجسم عشق است. جبران خلیل جبران

به روزگار شیرین رفاقت سفره ی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید . به شبنم این بهانه های کوچک است که در دل ، سپیده می دمد و جان تازه می شود . جبران خلیل جبران

اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر کنند و در آن هنگام که یکی بر سفره ی شما نشسته است ، دیگری در رختخوابتان آرمیده باشد.شما پیوسته چون ترازویید بی تکلیف در میانه اندوه و نشاط . جبران خلیل جبران

مردم ! هشدار ! که زیبایی زندگانی ست ، آن زمان که پرده گشاید و چهره برنماید
لکن زندگی شمایید و حجاب خود ، شمایید .
زیبایی قامت بلند ابدیت است ، نگران منتهای خویش در زلال آینه .
اما صراحت آینه شمایید و نهایت جاودانه شمایید . جبران خلیل جبران

شما می توانید بانگ طبل را مهار کنید و سیم های گیتار را باز کنید ، ولی کدامیک از فرزندان آدم خواهد توانست چکاوک را در آسمان از نوا باز دارد؟ . جبران خلیل جبران

از يك خود كامه، يك بدكار، يك گستاخ، يا كسی كه سرفرازی درونی اش را رها كرده، چشم نيك رای نداشته باش . جبران خلیل جبران

زندگی روزمره شما پرستشگاه و نیز دیانت شماست . جبران خلیل جبران

برادرم تو را دوست دارم ، هر كه می خواهی باش ، خواه در كليسايت نيايش كنی ، خواه در معبد، و يا در مسجد . من و تو فرزندان يك آيين هستيم ، زيرا راههای گوناگون دين انگشتان دست دوست داشتنی “يگانه برتر ” هستند ، همان دستی كه سوی همگان دراز شده و همه آرزومندان دست يافتن به همه چيز را رسايی و بالندگی جان می بخشد . جبران خلیل جبران

شرم سپری محکم در برابر نگاه ناپاکان است.جبران خلیل جبران

در پهنه ی پندار و خلسه ی خیال ، فراتر از پیروزیهای خود بر نشوید ، و فروتر از شکستهای خود نروید . جبران خلیل جبران

چه ناچيز است زندگی كسی كه با دست هايش چهره خويش را از جهان جدا ساخته و چيزی نمی بيند، جز خطوط باريك انگشتانش را . جبران خلیل جبران

بعضی از مردم با شادی میبخشند و شادی برای آنها پاداش همان بخشش است .جبران خلیل جبران

حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر . جبران خلیل جبران

چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری . جبران خلیل جبران

بسياری از دين ها به شيشه پنجره می مانند.راستی را از پس آنها می بينيم، اما خود، ما را از راستی جدا می كنند . جبران خلیل جبران

ایمان از کردار جدا نیست و عمل از پندار . جبران خلیل جبران

زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دين شماست .آنگاه كه به درون آن پای می نهيد، همه هستی خويش را همراه داشته باشيد . جبران خلیل جبران

گروهی دریای زیبای حقیقت را به درون خود نهان دارند و زلال آنرا در پیاله کوچک کلام نمی کنند
به گرمای مهربان سینه ی آنان باشد که جان به سکوتی موزون ماوی گزیند . جبران خلیل جبران

انسان فـرزانه با مشعـل دانش و حکمت، پيش رفته و راه بشريت را روشن می سازد . جبران خلیل جبران

اگر به دیدار روح مرگ مشتاقید ، هم به جسم زندگی روی نمایید و دروازه های دل بدو برگشایید .
که زندگانی و مرگ ، یگانه اند ، همچنانکه رودخانه و دریا . جبران خلیل جبران

اگر از دوست خود جدا شدی ، مبادا که بر جدایی اش افسرده و غمین گردی ، زیرا آنچه از وجود او در تو دوستی و مهر برانگیخته است ، ای بسا که در غیابش روشن تر و آشکارتر از دوران حضورش باشد . جبران خلیل جبران

به رویاها ایمان بیاورید که دروازه های ابدیت اند . جبران خلیل جبران

براستی آيا اين خداوند است که انسان را آفريده است يا عکس آن؟
خداوند، درهای فراوانی ساخته که به حقيقت گشوده می شوند و آنها را برای تمام کسانی که با دست ايمان به آن می کوبند ، باز می کند.
نيکی در انسان بايد آزادانه جريان و تسرِی يابد .جبران خلیل جبران

همه آنچه در خلقت است ، در درون شماست و هر آنچه درون شماست ، در خلقت است. جبران خلیل جبران

شايد بتوانيد دست و پای مرا به غل و زنجير کشيد و يا مرا به زندانی تاريک بيافکنيد ولی افکار مرا که آزاد است نمی توانید به اسارت در آوريد. جبران خلیل جبران

آنگاه مردم را درست می ببینی که در بلندیهای سر به آسمان کشیده حضور داشته باشی و نیز در منزلگاههای دور . جبران خلیل جبران

بیکدیگر عشق بورزید ولی عشق را به بند نکشید. جبران خلیل جبران


آریو برزن





آریوبَرزَن (در زبان یونانی Aριoβαρζάνης) نام سردار ایرانی بود که در کوههای پارس در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند.نام آریوبرزن در پارسی کنونی به گونه آریابرزین هم گفته و نوشته می‌شود که به معنی ایرانی باشکوه است.



نبردگاه آریوبرزن و اسکندر را در چند جای گوناگون حدس زده اند،به نظر می آید نبردگاه جایی در استان کهگیلویه و بویراحمد کنونی یا غرب استان فارس و یا بنا بر برخی روایت ها اطراف شهر ارجان یا آریاگان (بهبهان کنونی) باشد. به هر روی ناآشنایی اسکندر با منطقه به سود پارسیان بود ولی یک چوپان که تاریخنگاران نامش را لی‌بانی نوشته‌اند راه گذر از کوهستان را به مقدونیان نشان می‌دهد و اسکندر می تواند آریوبرزن و یارانش را به دام اندازد. (گفته می شود اسکندر پس از پایان جنگ آن اسیر را به خاطر خیانت می کشد). آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده خود را بی‌پروا به سپاه مقدونی زد و شمار بسیاری از یونانیان را کشت و خود نیز تلفات بسیاری داد، ولی موفّق گردید از محاصرهٔ سپاه مقدونی بگریزد.چون از محاصره بیرون آمد خواست تا به کمک پایتخت بشتابد و آن را پیش از رسیدن سپاه مقدونی اشغال کند. اما لشگر اسکندر که از راه جلگه به پارس رفته بودند، مانع او شدند. در این هنگام وی به مخاطرهٔ سختی افتاد، ولی راضی نشد تسلیم گردد. گفته می شود ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بوده است.
بر پایه یادداشتهای روزانه كالیستنس مورخ رسمی اسكندر، ۱۲ اوت سال ۳۳۰ پیش از میلاد، نیروهای اسکندر مقدونی در پیشروی به سوی پرسپولیس پایتخت آن زمان ایران، در یک منطقه كوهستانی صعب العبور (دربند پارس، تكاب در كهگیلویه) با یک هنگ ارتش ایران (۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ نفر) به فرماندهی آریو برزن رو به رو شد و از پیشروی باز ایستاد. این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش ده ها هزار نفری اسكندر شده بود كه مصر، بابل و شوش را پیشتر گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شكست و فراری داده بود. سرانجام این هنگ با محاصره كوهها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پای درآمد و فرمانده سرسخت آن نیز برخاک افتاد.
مورخ دربار اسكندر نوشته است كه اگر چنین مقاومتی در نبرد گوگمل در (كردستان كنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شكست مان قطعی بود. در گوگمل با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز كه در حال پیروز شدن بر ما بودند؛ در پی او دست به عقب نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم در جهت شمال شرقی ایران فرار كرده بود و آریو برزن در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می داد.
نبرد سپاه آریوبرزن شگفت آور بود. آریوبرزن با شمار اندکی سوار و پیاده خود را به سپاه عظیم دشمن زد. گروهی بسیار از آنان را به خاک افكند و با اینكه بسیاری از سربازان خود را از دست داد، توانست حلقه ی سپاه دشمن را بشكافد. او می خواست زودتر از یونانیان خود را به تخت جمشید برساند تا بتواند از آن دفاع كند. در این هنگام آن قسمت از سپاه اسكندر كه در جلگه مانده بود، راه را بر او گرفت. لازم به یادآوری است که یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه ها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر به مقابله با سپاه اسکندر رفتند و به خاطر نبود نیروی کافی همگی به دست سپاه اسکندر کشته شدند. در کتاب اتیلا نوشته ی لویزدول امده که در اخرین نبرد او اسکندر که از شجاعت او خوشش امده بود به او پیشنهاد داده بودکه تسلیم شود تا مجبور به کشتن او نشود ولی اریوبرزن گفته بود شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد.)) اسکندر نیز در جواب او گفته بودشاه تو فرار کرده .تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم.)) ولی اریو برزن جواب داده بودپس حالا که شاهنشاه رفته من نیز در این مکان می مانم و انقدر مبارزه میکنم تا بمیرم))واسکندر که پایداری او را دیده بود دستور داد تا او را از راه دور و با نیزه و تیر بزنند.و انها انقدر با تیر و نیزه اورا زدند که یک نقطه ی سالم در بدن او باقی نماند.پس از مرگ او او را درهمان محل به خاک سپردند و روی قبر او نوشتند "به یاد لئونیداس"
مقایسه ی آریوبرزن با همتای یونانی
نبرد آریوبرزن درست ۹۰ سال پس از ایستادگی لئونیداس یکم در برابر ارتش خشایارشا در جنگ ترموپیل رخ داد كه آن هم در ماه اوت بود و از این نظر این دو واقعه ی تاریخی بسیار همانند یکدیگرند. اما تفاوت میان مقاومت لئونیداس و ایستادگی آریوبرزن در این است؛ كه یونانیان در ترموپیل، در محل بر زمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته اند و واپسین سخنانش را بر سنگ حک كرده اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از آریوبرزن جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست.از شباهت های مرگ لئو نیداس با اریو برزن این است که هر دو در راه محافظت از یک معبد مردند و لئونیداس نیز مانند اریو برزین حاضر به تسلیم نشد و خشایارشاه دستور داده بود او را ان قدر با تیر و نیزه زدند تا از پا در امد.و به دلیل همین شباهت در از خودگذشتگی او و اریو برزن بود که اسکندر دستور داده بود روی قبر اریوبرزن بنویسند به "یاد لئو نیداس".

با نگاهی به درآمدهای گردشگری کشور یونان دیده می شود که بازدید از بنای یاد بود و گرفتن عكس در كنار مجسمه لئونیداس برای یونان هر ساله میلیون ها دلار درآمد گردشگری به همراه دارد. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به كشورهایشان می برند که: "ای رهگذر، به مردم لاكونی اسپارت بگو كه ما در اینجا به خون خفته ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت كرده باشیم."( قانون اسپارت عقب نشینی سرباز را اجازه نمی داد). ولی در سالروز ایستادگی سردار ایرانی آریوبرزن که در ۱۲ اوت برابر با ۲۱ مرداد از میهنش دفاع کرد، برنامه ویژه ای اجرا نمی شود و جای تاسف است که هیچ اقدامی برای بزرگداشت وی انجام نمی شود.

آریو برزن
کنون گویمت رویدادی دگر زتاریخ دیرین این بوم وبر
چواسکندرآمد به ملک کیان یکی گرد فرمانده قهرمان
به ایرانیان داد درس وطن در این ره گذشت از سروجان وتن
که فرزند نام آور میهن است مر آن شیردل آریو برزن است
چو اسکندر آهنگ ایران نمود همه آگهان را هراسان نمود
جهانگستری فکر وسودای او جهانگیری اندیشه و رای او
چو موج شتابنده میراند پیش بشد کار دارا به سختی پریش
سر انجام, دارا در آمد زپا از این بار شد پشت ایران دو تا
بسی شهرها را سکندر گشود به جز پارس, چون راه دشوار بود
گذرگاه او تنگه ای بود تنگ دو سویش همه صخره و کوه و سنگ
همه سنگها بود ره ناپذیر همه صخره هایش کهنسال و پیر
در آن تنگه سردار ایران سپاه بر اسکندر و لشکرش بست راه
چو کوهی سر افراشت بر آسمان که تا ره بود بسته بر دشمنان
پس از روزها پایداری و جنگ پس از هفته ها کارزار و درنگ
سکندر نیارست از آن ره گذشت بکارش فرو ماند و درمانده گشت
سر انجام فکری سکندر نمود پی چاره تدبیر دیگر نمود
بگفتا به سردار ایران سپاه که بگذر ز پیکار و بگشای راه
ببخشم تو را بر همه مهتری از این پس تو سردار اسکندری
ولی آریو برزن پاکدل پی پاس این خاک و این آب و گل
به اسکندر از خشم پاسخ نداد چو کوهی فراروی او ایستاد
سرانجام نابخرد گمرهی به دشمن نشان داد, دیگر رهی
چو اسکندر از تنگه آمد فراز ز نو آریو برزن چاره ساز
گران پاتر از صخره های بلند بپا ایستاد اندر آن, تنگ بند
بدین گونه ره بر سکندر ببست بر او آشکار و مسلم شکست
بدانست جز مرگ در پیش نیست ورا تا عدم یک قدم بیش نیست
چو نزدیک شد لحظه واپسین به میدان آورد گفت این چنین:
((بدان ای سکندر پس از مرگ من پس از ریزش آخرین برگ من
توانی گشایی در پارس را نهی بر سرت افسر پارس را
به تخت جم و کاخ شاهنشهان قدم چون نهی با دگر همرهان
مبادا شوی غره از خویشتن که ایران بسی پرورد همچو من))
چو اسکندر این جانفشانی بدید سرانگشت حیرت به دندان گزید
به آهستگی گفت با خویشتن که اینست مفهوم عشق وطن
اگر چند آن آریا مرد گرد پی پاس ایران زمین, جان سپرد
ولی داد درسی به ایرانیان که در راه ایران چه سهل است جان!





۱۳۸۹ مهر ۲۳, جمعه

متن اهنگ نوازش ابی(اهنگ مورد علاقه من)


منو حالا نوازش كن

كه اين فرصت نره از دست,

شايد اين آخرين باره

كه اين احساس زيبا هست

منو حالا نوازش كن

همين حالا كه تب كرد م,

اگه لمسم كني شايد

به دنياي تو برگردم هنوزم ميشه عاشق بود

توباشي كار سختي نيست,

بدون مرز با من باش

اگر چه كار سختي نيست

نبينم اين دمه رفتن

تو چشمات غصه ميشينه,

همه اشكاتو مي بوسم

ميدونم قسمتم اينه

تو از چشماي من خوندي

كه از اين زندگي خستم ,

كنارت اونقدر آرومم

كه از مرگم نمي ترسم

تنم سرد ولي انگار

تو دستاي تو آتيش,

چشمامو مي بندي

و اين قصه تموم ميشه