۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

تک نوشته های من 1


شاید روزی بتوانی بوسه ای بر لبانم بنشانی
شاید روزی بتوانی موهایم را نوازش کنی
شاید روزی بتوانی بدن عریانم را در اغوش بگیری
اری روزی می توانی
ولی ان روز من را روی سنگ لحد خواهی یافت
اری مرده




من عاشق بوسه بر لبان زهراگونت هستم
من به تمنای لحظه ای هستم که چشم در چشم تو
در اغوش تو بوسه بر لبان زیبای تو بگذارم
ای عشق من ای مرگ
من نوای ازادی را سرودم کسی سرودم را نخواند
من فقیریت انسانیت را فریاد زدم کسی فریادم را نشنید
من در اب شعله ور شدم کسی خاموشم نکرد
من در باد ثابت شدم کسی جریانم نداد
من در یخ سبز شدم کسی گرمایم نداد
من در دریا از تشنگی مردم کسی ابم نداد
شاید بوسه بر لبان تو مرهمی بر دردهایم باشد
من به التماس امده ام اغوشت را بگشا
ای عشق من ای مرگ

سخنان قصار بودا

به راستی، چیزی هولناک‌تر از عادتِ شک، وجود ندارد. ایمان، مردم را کنار هم قرار می‌دهد و شک میان ایشان جدایی می‌افکند. سِمّی است که دوستی‌ها را متلاشی می‌کند و روابط دلنشین را می‌شکند. تیغی است دردناک که می‌آزارد؛ شمشیری است مرگ‌آور. باید از گرامی داشتن ذهنِ شکاک برحذر بود.

آنکس که میل به مال‌اندوزی دارد، باید از زنبور عسل سرمشق گیرد. او بدون ‌این‌که گل را پرپر کند به جمع‌آوری عسل می‌پردازد. تو نیز ثروت خویش را بدون نابودی منبع آن، کسب کن! آنگاه اندوخته تو بیش از پیش افزایش خواهد یافت.

اگر پادشاه سلطه فقر بر رعیت بگسترد، او به حکم بقا تا ابد راهزنی خواهد کرد.

اگر می‌خواهی بدانی که چه بوده‌ای، بنگر که اکنون کیستی. اگر می‌خواهی بدانی چه خواهی شد، بنگر که اکنون چه می‌کنی.

اما اگر همراهی باهوش - شخصی معقول و خردمند که راهش با تو یکی است - نیافتی، آنگاه به تنهایی پا در راه گذار؛ چونان پادشاهی که سلطنتی مغلوب را فرومی‌نهد، یا چون فیلی بزرگ در اعماق جنگل.

آزاد باش و زندگی آسان‌تر خواهد بود. قاشقی از نمک که در لیوانی از آب حل شود، آن را غیر قابل نوشیدن می‌کند. قاشقی از نمک که در آب دریاچه‌ای حل شود، طعم‌اش اصلاً قابل احساس نیست.

آتشی چون شهوت و شری بدتر از نفرت وجود ندارد.

از شهوت ترس و اندوه زاید، کسی که از شهوت رهایی یابد نه ترس را می‌شناسد و نه اندوه را. مادامی‌که کار بد ثمر خودرابه بار نیاورده است نادان فکر می‌کند کار بدی که کرده چون عسل شیرین است ولی همین‌که عمل بد او پخته شد و رسید، وی دچار عذاب می‌گردد. عمل بد مانند شیر تازه دوشیده شده فوراً ترشیده نمی‌شود.

اگر انسان چیزها را به همان شکلی که هست ببیند از تعقیب سایه‌ها صرف نظرکرده و به سوی حقیقت بزرگ نیکی، راه خود را باز خواهد کرد.

راز سلامت جسم وذهن در این است که بر گذشته مویه نکنیم
نگران اینده نباشیم و مشکلات را پیش بینی نکنیم
بلکه با خردمندی ودلگرمی در لحظه حال به سر ببریم.


همانگونه که باران یکسان بر عادل وستم پیشه می بارد قلبت
را با داوری ها سنگین نکن بلکه باران عطوفت ات را بر همه بباران.


نیکوکاری راستین تنها در زمانی رخ می دهد که هیچ پنداری از دادن
دهنده و هدیه وجود ندارد.


هم برای کودکان بی ادب وهم برای ذهن خودتان شکیبایی همراه با
خوشرویی لازم است.


به جای ان که پیوسته در پی حقیقت باشی فقط دیدگاهایت را رها کن.
اکثر انها فقط در این سمت رودخانه بالاوپایین می روند.اما انهایی
که پس از شناخت دارما راه دارما را بر می گزینند و می توانند به
کرانه ی دیگر برسند و از قلمرو مرگ فرا بروند.


ما میتوانیم والا ولی اکنده از عشق و مهربانی باشیم اکنده از شفقت
ولی متین و با وقار.همچون تارهای سازی ظریف زندگی کن.نه
خیلی محکم نه خیلی شل.


اگر ما رنجهای دیگران را نادیده بگیریم بلوغ معنوی ممکن نیست
چه رنجهای جسمی چه رنجهای ذهنی یا عاطفی.پاسخ صحیح به
رنج این است که از هر فرصتی برای نشان دادن شفقت یا کارونا در
جایی که به ان نیاز استفاده کنیم.

اگر مهربانی خودت را در بر نگیرد کامل نیست.

هر گاه به جاده ای رسیدی که برای همگان سود و نیکبختی به
ارمغان می اورد این راه را پیش بگیر همانگونه که ماه از میان ستارگان می گذرد.

ما هر چه بیشتر از خود مایه بگذاریم دنیا بیشتر به ما خواهد داد.

احترام متقابل و گوش دادن متقابل ارکان هماهنگی با خانواده است.

دشمنی را با دشمنی علاج نتوان کرد، دشمنی را فقط دوستی زایل کند.

لکه‌ای وجود دارد که از هر لکه‌ای بدتراست و این لکه، جهالت نام دارد.

نادانی باعث میشود که هرشخص خود را از سایر افراد جدا داند و اهمیت فوق‌العاده‌ای به من دهد.

نکوکاران همچون قله‌های هیمالیا از دور درخشانند.

یار اگر نادان باشد، تنهایی خوش‌تر است.

یک‌روز زندگی به روشن‌بینی بهتر از صدسال عمر در تاریکی است.

جملات حکیمانه کنفوسیوس

آماده شدن برای دستگیری از پیران، و وفاداری نسبت به‌ دوستان و مهر ورزیدن به‌مردم، آرزوی من است.

از مرد آزاده استقامت و پایداری انتظار می رود و نه اطاعت کورکورانه. او همیشه استوار است اما مرد متوسط همیشه جوشان و خروشان است.

اندیشیدن به کاردرست وانجام ندادن ان نشانه ی بزدلی است.

با ملاحظه راست بگو.راستگویی خوب است اما صداقت را باید با توجه
ودقت بسیار به کار برد و در صورت امکان از کلامی استفاده کرد که هم
محترمانه وهم با حساسیت باشد.


ازارها را ببخش.دشمنت را ببخش.با او اشتی کن.یاری اش ده
از خدا برای او طلب یاری کن.


هر حقیقتی چهار گوشه دارد.من در مقام معلم یکی از گوشه ها را
به شما می دهم.سه گوشه ی دیگر را خودتان باید پیدا کنید.


بهشت یعنی یکی بودن با خدا.


برتری کامل یعنی توانایی انجام پنج چیز در همه جای زیر اسمان. متانت. بخشندگی
صمیمیت.جدیت و مهربانی.


اگر کسی به شاگردی نزد من آید و من یک جهت مسأله‌ای را برای او بیان کنم و او خود سه جهت دیگر آن را با قوهٔ فکر خویش حل نکند من نمی‌توانم به او چیزی یاد بدهم.

برتری انسان از سه راه است. از پرهیزکاری که با آن از نگرانی می‌رهد، از حکمت است که پریشانی را از او دور می‌کند و از شجاعت است که او را از ترس می‌رهاند.

بزرگترین افتخار این نیست که هرگز سقوط نکنیم، بلکه پس از هر سقوط، دوباره بپاخیزیم.

بهترین انسان کسی است که در حق همه نیکی کند.

به عوض آن‌که به تاریکی لعنت فرستید، یک شمع روشن کنید.

پیشینیان که می‌خواستند فضایل عالی را در سرتاسر ملک تابان کنند، ابتدا دولت‌های خودشان را به وجهی نیکو سامان بخشیدند. چون خواستند دولت‌هاشان را به وجهی نیکو سامان دهند، ابتدا خانواده‌هاشان رانظم و ترتیب بخشیدند. چون خواستند خانواده‌هاشان رانظم و ترتیب بخشند، ابتدا نفوس خود را تربیت کردند. چون خواستند نفوس خود را تربیت کنند، ابتدا قلب‌هاشان را مصفا کردند. چون خواستند قلب‌هاشان را مصفا کنند،ابتدا درصدد بر آمدند اندیشه‌هاشان را قرین صدق و صفا سازند. چون خواستند اندیشه‌هاشان را قرین صدق و صفا سازند، ابتدا دایره معرفت خود را تا حد اعلی گستردند. این قسم گسترش دایره معرفت، در تحقیق از چیزها نهفته‌است. آن‌گاه که چیزها محل تحقیق واقع شدند، معرفت به کمال رسید. آن‌گاه که معرفت ایشان به کمال رسید، اندیشه‌هاشان قرین صدق و صفا شد. آن‌گاه که اندیشه‌هاشان قرین صدق و صفا شد، قلب‌هاشان مصفا گردید. آن‌گاه که قلب‌هاشان مصفا گردید، نفوسشان تربیت یافت. آن‌گاه که نفوسشان تربیت یافت، خانواده‌هاشان نظم و ترتیب حاصل کردند. آن‌گاه که خانواده‌هاشان نظم و ترتیب حاصل کردند، دولت‌هاشان به نیکی اداره گردید.(و سرانجام)آن‌گاه که دولت‌هاشان به نیکی اداره گردید، سرتاسر ملک به آرامش و سعادت رسید.


تکامل هریک از افراد بشر در چند مرحله به عمل می‌آید ولی مراحل عمومی که در همه موارد صادق است، سه است. نخست بیدار کردن احساسات لطیف و افکار بلند به وسیله اشعار و سرودهای عالی. زیرا این‌ها صورت‌های زیبا و دل‌ربای زندگی پاک و با صفا را نشان می‌دهند و می‌آموزند. دوم استوار ساختن این صورت‌ها به وسیله اعمال روزانه زندگی. سوم تکمیل این اعمال و اشکال به وسیله موسیقی زیرا این صنعت روحانی، احساسات و افکار و کردار آدمی را با هم دمساز و هماهنگ می‌سازد و به زندگی رونق و جلوه و زیور کمال می‌دهد.


چنان زندگی کن که وقت مردن آرزو خواهی کرد! و با هرکس چنان رفتار کن که از او توقع داری!

شرافتمند هرچه را می‌خواهد در خود می‌جوید و مرد دون و فرومایه در دیگران جستجو می‌کند.

کسی که مایل است خیر دیگران را تأمین کند خیر خودش را هم تأمین کرده است.

مرد آزاده به هیچ‌وجه دست افزار کسی نمی‌شود یعنی برای وی شایسته نیست که خود را آلت مقاصد دیگران بسازد، او مقصد خویشتن است.

مرد آزاده پیوسته می‌کوشد در گفتار خود آهسته و در کردار خود تند و سریع باشد.

مرد بزرگ از سه چیز پرهیز می‌کند. شهوت در جوانی. ستیزه جوئی در ابتدای کهولت و جاه طلبی در پیری.

مردی را که مهیای آموختن است تعلیم ندادن، انسانی را به هدر دادن است. مردی را که آماده آموختن نیست تعلیم دادن، سخن به هدر دادن است. خردمند نه انسان را به هدر می‌دهد نه سخن را.

مردی که خصلت نیک دارد هرگز تنها نمی‌ماند زیرا همیشه دوستانی برای خود پیدا می‌کند.

من از یاد دادن آنچه یاد گرفته‌ام هرگز خسته نشده‌ام. این یگانه خدمت ناچیزی است که من آن را نسبت به خود می‌توانم داد.

میانه‌روی و اندازه نگاه داشتن، کمال طبیعت آدمی است.

هرکه در باره اموری که پس از مدتی اتفاق خواهد افتاد پیش از وقت نیندیشد به زودی دچار سختی‌های بسیار ناگوار خواهد شد.

۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

تک نوشته های من


خدا به زبان وجدان با ما صحبت می کند.

انسانها تواناییهای زیادی دارند فقط باید تلاش کنند چگونه و کجا از ان استفاده کنند.

هیچ وقت غرور و مردانگی مرد را ازش نگیرید چون باعث از هم پاشیدگی و نابودی او می شوید.

بزرگترین احمق کسی هست که به خودش دروغ بگوید.

چرا وقتی نمی توانیم به خواسته هایمان برسیم به خودمان دروغ می گوییم!

همه به دنبال مقصرند و مشکل فراموش می شود.

مقدس ترین مردم کسیست که به زبان مردم صحبت کند.

مثل خاک باش فروتن افتاده ولیهر چیزی بر روی ان استوار است.

پول حقیقت تلخ زندگی.

اگر روزی خدا را ببینم تنها خنده تلخی خواهم زد و نگاه تاسف باری ...

انسانها باید در زندگی برای خود بتی درست کنند وخود را وابسته به ان کنند.

اگر دلت مثل یک دریاچه باشه فقط قایقهای کوچک می تواند از ان عبور کند
وجایی برای عبور کشتیهای عظیم نمی باشد ولی اگر دلت اقیانوس باشد فقط
کشتی های عظیم و قدرتمند می توانند از ان عبور کنندوبه ان راه پیدا کنند و
قایقهاوکشتی های کوچک در کناره ها لنگر می گیرند وبه ماهیگیری مشغولند.


ادمها زمان زیادی را صرف پیدا کردن هم می کنند و زمانی که همدیگر را
پیدا کردند دچار تردید می شوندوگریز را انتخاب می کنندوزمانی متوجه
می شوند که دیگر دیر شده چون زمان خیلی چیزها را تغییر می دهد ودیگر
خیلی چیزها سر جایش نیست پس به جای گریز بهتر است از امتحان صبر و
امید لذت ببریم و زمان خود نشندهنده واقعیتهاست.


هیچ وقت در زندگی شک نکن هر چه بخواهد بشود می شود.


زندگی جمع لحظه هاست.

همین لحظه یعنی زندگی.

سرنوشت همه ما مرگ هست ایا با لبخند خواهم مرد؟

یار دبستانی من


یار دبستانی من
با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما
بغض من و اه منی


حک شده اسم من و تو
رو تن این تخته سیاه
ترکه بیداد و ستم
مونده هنوز رو تن ما



دشت بی فرهنگی ما
هرز تموم علفاش
خوب اگه خوب
بد اگه بد



مرده دلهای ادماش
دست منو تو باید این
پرده ها را پاره کنه
کی می تونه جز منو تو
درد ما را چاره کنه

عشق و مرگ (جبران خلیل جبران)


عشق ما را به کنار هم اورد پس کیست که ما را جدا کند

و مرگ ما را با خود برد پس کیست که ما را باز گرداند...

۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

جملات بزرگان


ناپلئون بناپارت : هنگامي كه دشمنت در حال اشتباه كردن است ، در كارش وقفه نينداز .

آلبرت انيشتين : هيچ وقت چيزي رو خوب نميفهمي مگر اينكه بتوني به مادربزرگت توضيحش بدي !

اسكار وايلد : هميشه دشمنانت را ببخش ، هيچ چيز بيش از اين آنها را ناراحت نميكند .

ناپلئون بناپارت : مذهب چيزي است كه مانع كشته شدن پولدار بدست فقير ميشود .

مارك تواين : بهتر است دهانت را ببندي و احمق بنظر برسي ، تا اينكه بازش كني و همه بفهمند كه واقعاً احمقي !

آلبرت انيشتين : تفاوت بين نابغه و كودن بودن در اين است كه نابغه بودن محدوديت هاي خودش را دارد .

آلبرت انيشتين : دو چيز را پاياني نيست : يكي جهان هستي و ديگري حماقت انسان . البته در مورد اولي مطمئن نيستم !

ماهاتما گاندي : آنچنان زندگي كن گويي كه فردا خواهي مرد ، آنچنان بياموز گويي كه تا ابد زنده خواهي ماند .

البرت هوبارد : زندگي رو زياد جدي نگير ، چون هرگز از اون زنده بيرون نميري .

آلبرت انيشتين : انسانهاي باهوش مسائل را حل ميكنند ، نوابغ آنها را اثبات ميكنند .

ژان كوكتو : ما بايد به شانس ايمان بياوريم ،‌ تا كي ميتوانيم موفقيت كساني را كه دوستشان نداريم تفسير كنيم .

آيزاك آسيموف : زندگي لذتبخش است و مرگ آرامش بخش ،‌اين ميان انتقال رنج آور است .

ناپلئون : اگر با دشمني زيادبجنگي ،‌ بعد از مدتي تمام استراتژي هاي تو را فرا ميگيرد

از مردم دنيا سوالي پرسيده شد و نتيجه آن جالب بود
سؤال از اين قرار بود: نظر خودتان را راجع به راه حل كمبود غذا در ساير كشورها صادقانه بيان كنيد؟
و جالب اینکه كسي جوابي نداد
چون در آفريقا كسي نمي دانست 'غذا' يعني چه؟
در آسيا كسي نمي دانست 'نظر' يعني چه؟
در اروپاي شرقي كسي نمي دانست 'صادقانه' يعني چه؟
در اروپاي غربي كسي نمي دانست 'كمبود' يعني چه؟
و در آمريكا كسي نمي دانست 'ساير كشورها' يعني چه؟

قفل


وقتي تو زندگی به يه در بزرگ که روش يه قفل بزرگ بود رسيدی نترس و نااميد نشو
چون اگه قرار بود در باز نشه جاش يه ديوار ميذاشتن !